یادداشت های پراکنده

ساخت وبلاگ

از ته ته دلم خوشحالم که هزار و چارصد و دو تمام شده

این سالی که سلامت خودم و عزیزام رو به شکل بدی متزلزل کرد و این همه غصه های عجیب و تازه داشت

الان که بهار رسیده فهمیدم که چقددرررر منتظرش بودم ..

خوشحالم

خوشحالم و امیدوار

سال خوبی باشه برای همه

سال عیش باشه و عشق

سال رقص و خنده ..

یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 22:14

انتخاب می کنیم و نتیجه ش رو هم می بینیم

انتخاب می کنیم چه جوری و چقد و از کجا درد بکشیم

انتخاب هامون انتخاب بین دردهای مختلفه

فقط کافیه به این واقف باشیم .. و رها کنیم و زندگی کنیم

اینا رو باید جلوی آینه به خودم یادآوری کنم که دیگه انقد به خودم سخت نگیرم ..

یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 17 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 23:03

که یادم باشه کل شهریور هزار و چهارصد و دو رو تو خونه بودم که یادم باشه گاهی باید ترمز خودتو بکشی قبل اینکه بدنت ترمزت رو بکشه یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 24 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 23:03

خواستم بنویسم از ورساچه و باقلوا و گل سنگم خانوم هایده ولی گمونم خانم احدیانی همه چیزی که لازم بوده رو نوشته .. یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 21:59

دلم میخواد بنویسم اینجادلم میخواد نوشتن اینجا برام به راحتی قبل باشه .. دلم میخواد مملکت سراسر سیاهی نباشه .. دلم گریه میخواد و فریاد .. و در عین حال ته دلم قیلی ویلی میره از همون امید شکسته پکسته ای که دارم ..تنهایی این روزا خیلی پررنگ شده .. اذیت کننده نیست .. ولی پر رنگ شده .. و این تنهایی با هر رابطه و آدمی و جمعی حل نمیشه پ ازدواج کرد و به نظر من نه اینکه اشتباه کرده باشه ولی نمی ارزید .. یه آدم مستقل و شادی مثه اون که همه چی داشت تو زندگیش و پیشرفتش چشمگیر بود نیاز نداشت حتما ازدواج کنه .. نه که طرف بد باشه .. یعنی هنوز نمیدونم بده یا نه .. ولی پ به خاطر این ازدواج پی خیلی چیزا رو به تنش مالید که من حاضر نیستم بمالم! ن هم همچنان با پ (طبیعتا این یه پ دیگه س) در ارتباطه .. و میدونه چشم اندازی نیست یا خیلی زیبا نیست اون چشم انداز .. یعنی می دونسته امیدوارم غرق شدن تو رابطه این فکت ها رو از یادش نبرده باشه ..ولی در ظاهر قضیه خوبه همه چی .. من از معاشرت همشون لذت میبرم و صرفا گاهی نگران دوستام میشن ..ش یهو فهمیده که به دوست چن ساله ش حس داره و همه این سالها داشته خودشو سرکوب میکرده .. دوستاش شیرش کردن که به پسره بگو داستانو .. پسره هم گفته آره منم دوست داشتم و دارم و منم فک کردم به این داستان و بلا بلا بلا .. ولی حس میکنم من جایی که تو هستی نیستم واقعیتش .. ترجمه ش میشه اینکه به اندازه دوس دختر دوست ندارم دیگه .. ش یه هفته گریه میکرد که من چرا انقد خرم که هنوز نمی فهمم چه موقع کدوم حسم رو بگم و چرا همون چن سال پیش فرند زون کردم یارو رو و فلان .. گریه ش رو تا حالا ندیده بودم .. و سخت بود برامخودمم خوبم .. وسیله مسیله میخوام بخرم برای کارم .. دیگه .. همین گمونم! ( یادداشت های پراکنده ...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 14:53

 

 

مهم ترین مهارت هر آدمی به نظرم این است که خودش را بشناسد 

نقاط قوت و ضعفش را 

ریزه کاری های ناخودآگاهش را حتی

مثلا بداند گریه ی نوع الف یعنی خسته شده 

گریه ی نوع ب یعنی بی دفاع و بی پناه شده

و گریه ی نوع پ گریه ی بریدن است .. 

 

 

.

 

اگر یک OCD ی دیوانه باشید بهتر از من می دانید که هیچ دشمنی در جهان دشمن تر از ذهن خود آدم نیست ..

 

 

یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 17 فروردين 1400 ساعت: 20:40

این پست را شهریور نود و یک نوشته بودم و چقدر حالا به خواندنش محتاج بودم : روی این کلیک کنید یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 17 فروردين 1400 ساعت: 20:40

 

 

خواستم به یار بگم میدونی بعضی ها کوچکترین ارزشی برای دوست داشتن و عشق قائل نیستند ؟ 

خواستم براش مثال بزنم از زنی، مردی، پسری یا دختری با قلب سیاه 

یا حتی خاکستری 

که دوست داشتن براشون یه چیزی در رده ی شغل و مدرک و پوله 

خواستم بگم از آدم هایی که دوست داشتن براشون حتی از این چیزا هم بی ارزش تره 

ولی دیدم تو چشاش غمه .. نگفتم ..

 

 

یادداشت های پراکنده ...
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 17 فروردين 1400 ساعت: 20:40

    بی قرارم  نه اینکه این عبارت به حس و حال درونیم ارتباطی پیدا کنه  واقعا بی قرارم  نمیتونم سر جام آروم بگیرم  دندون هام رو ناخودآگاه رو هم فشار میدم خیلی بیشتر از قبل  تمرکز چیزی خوندن و حتی چیزی دیدن ندارم  امیدوارم اینا همه عوارض قرصی باشه که می یادداشت های پراکنده ...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 17 فروردين 1400 ساعت: 20:40

  آخرین صبح سال نود و هشت رو زود بیدار شدم و پنجره آشپزخونه رو باز کردمنفس کشیدم ..برای کبوترا پشت پنجره دونه گذاشتم به دعواشون سر دونه خوردن خندیدم و وقتی سیر شدن و رفتن دیدن جوونه زدن درخت توی کوچه یادداشت های پراکنده ...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3missprismaticf بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:40